درد ما را دوا نخواهد از جهان ملک خاتون غزل 461

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

درد ما را دوا نخواهد کرد

1 درد ما را دوا نخواهد کرد کام ما را روا نخواهد کرد

2 من ز روز نخست دانستم کان ستمگر وفا نخواهد کرد

3 با من خسته ی ضعیف نحیف بجز از ماجرا نخواهد کرد

4 مرغ جانم بگو که با همه جور جز به کویت هوا نخواهد کرد

5 ای دل ار تو هزار جان بدهی با تو غیر از جفا نخواهد کرد

6 بر سر جنگ و ماجراست هنوز با تو صلح و صفا نخواهد کرد

7 یار بیگانه گشت تا دانی رحم بر آشنا نخواهد کرد

8 ای دل خسته یار محتشمم نظری بر گدا نخواهد کرد

9 صد از این جور گر کنی جانا بر جهان، جز دعا نخواهد کرد

عکس نوشته
کامنت
comment