دوای درد دوری صبر دارد از جهان ملک خاتون غزل 448

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دوای درد دوری صبر دارد

1 دوای درد دوری صبر دارد کسی کاو عشق ورزد صبر کارد

2 اگرچه عشق و صبر از هم بود دور ز دیده عاشقی گر خون ببارد

3 به بادی کز سر کوی تو خیزد دلم در خاک راهش جان سپارد

4 به پای آن کنم جان را که هرگز سرش سودای عشق ما ندارد

5 ز جانش بنده ام جانی ولیکن مرا از بندگان کی می شمارد

6 ز یاد او دمی خالی نباشم که در سالی دمی یادم نیارد

7 جهان و جان فدای دوست کردم به جز من این دلیری خود که یارد

عکس نوشته
کامنت
comment