ای درد تو یار جانی من از حزین لاهیجی غزل 804

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

ای درد تو یار جانی من

1 ای درد تو یار جانی من اندوه تو شادمانی من

2 پیرایه ی داغ توست چون شمع سرمایه ی زندگانی من

3 بیماری من حلاوت آمیخت با تلخی زندگانی من

4 آهن موم است از تب گرم در پنجهٔ ناتوانی من

5 دشوار زمانه گشت آسان از همّت سخت جانی من

6 عنقا که شنیده ای ز افواه نامی ست ز بی نشانی من

7 گویند حزین به داستان ها از نغمهٔ باستانی من

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر