- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درد چون نیست چه تأثیر بود درمان را گوی شو تا که ببینی اثر چوگان را
2 از من ای خاک در دوست خدا را بپذیر بکجا باز برم این سر بی سامان را
3 چه عجب خلق اگر از تو بغفلت گذرند آنکه درویش نباشد چه کند درمان را
4 دیده بستم که دل از یاد توام بستان است جز برویت نگشایم در این بستان را
5 عهد گل تازه شد آن ساقی گلچهره کجاست تا ز پیمانه بما تازه کند پیمان را
6 شاید از پرتو او روز وصالی سازد آنکه از بخت من آورد شب هجران را
7 عاقل اندیشه ی جان دارد و عاشق جانان بالله ار ما بشناسیم ز جان جانان را
8 دل یکی منزل غیب است نه منزلگه ریب خلوت قدس مخوان بار گه شیطان را
9 ای که در کار نشاطت نظری هست مجوی راز این غمزده ی دلشده ی حیران را
10 حال این قوم چه دانی تو که بهتر دانند از نشاطی که بود فاش غم پنهان را