پهلوانی ز پر دلان عجم از جامی هفت اورنگ 104

پهلوانی ز پر دلان عجم

1 پهلوانی ز پر دلان عجم می زد اندر طواف کعبه قدم

2 دید گریان مخنثی بر خاک روی بنهاده پیرهن زده چاک

3 نوحه ای برگرفته عالم سوز کای گنه بخش معذرت آموز

4 از گنه گر چه کوه البرزم به کمال کرم بیامرزم

5 پهلوان را بسوخت دل گفتا کای خداوند مکه و بطحا

6 لطف کن داد این مخنث ده یا گناهش به گردن من نه

7 ور نه از بیم تو بخواهد مرد داغ حرمان به گور خواهد برد

8 گر چنین پهلوان نباشد یافت روی از همرهان نشاید تافت

9 هر که یابی ز طور او بویی کش بود جذب حق سر مویی

10 رشته صحبتش ز کف مگذار زانکه موییست در رسن بسیار

11 هر که تنها رود چو آن غوری باز گردد به درد و رنجوری

عکس نوشته
کامنت
comment