برون آی از نقاب غنچه ای گل از جامی غزل 558

برون آی از نقاب غنچه ای گل

1 برون آی از نقاب غنچه ای گل که از شوق جمالت سوخت بلبل

2 چو گردد موعد دیدار نزدیک نیاید دیگر از عاشق تحمل

3 به گشت باغ رفتم تا برآیم دمی چون لاله خوش با ساغر مل

4 مرا شوق تو گریانید چندان که شد پر خون ز اشکم دامن گل

5 ز بس نالیدم از فریاد مرغان در اطراف چمن افتاد غلغل

6 جدا زان سرو قد و سنبل زلف ندیدم قد سرو و زلف سنبل

7 چو مطرب لب ببست از نظم جامی برآمد از صراحی بانگ قلقل

عکس نوشته
کامنت
comment