- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برون قدر من از جرگ گرفتاران شود پیدا که در دوری به یاران قیمت یاران شود پیدا
2 ز جنبش کرد مژگان حال چشمت را بیان اما ز بیتابی نبض احوال بیماران شود پیدا
3 به بزم اهل غفلت آنچه دانا میکشد داند کسی در جرگ مستان گر ز هشیاران شود پیدا
4 زنند این قوم پر از حقپرستی لاف و میترسم که گر کاوند بت از جیب دینداران شود پیدا
5 رضا باغی بود کآنجا ز آتش سبزه میروید چو خطی کز عذار لالهرخساران شود پیدا
6 چکد حسرت ز سر تا پایم آن حال دگرگونم که گاه نزع بیمار از پرستاران شود پیدا
7 دلم را تازهرویی اشک غم مشتاق میبخشد طراوت باغ را چندانکه از باران شود پیدا