- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کار ما بیرون شد از ساز و نوا وقت تجرید است و کنج انزوا
2 آسمان ما را در اقصای زمین یک زمان خوش دل نمی دارد روا
3 در زمین خود راستی ننهاده اند آفرینش را بر این دارم گوا
4 نفی تهمت را منجم می کند راستی نسبت به خط استوا
5 کاش باری آسمان منعکس پشت کوژ خویش را کردی دوا
6 تا به دنیا در چه خیر آمد پدید زین گروه ناحفاظ بی نوا
7 سر تهی چون طبل پر باد غرور بر کشیده تا به علیین لوا
8 عاقلان شان سخرة رای و قیاس جاهلان شان فتنة کام و هوا
9 باش از این غولان نزاری بر حذر بت هنوز از غول بهتر پیشوا
10 گرد بت رویان حسن افزای گرد بلبلی بر گلرخان می زن نوا