غمِ جانانۀ ما از حکیم نزاری قهستانی غزل 605

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

غمِ جانانۀ ما بر دلِ ما اولاتر

1 غمِ جانانۀ ما بر دلِ ما اولاتر دلِ دیوانۀ ما بندِ بلا اولاتر

2 هر وفایی که نه با دوست به اخلاص کنی جور لایق‌تر از آن است و جفا اولاتر

3 گر مسلمانی و گر گبر ریا واجب نیست کافری کردنِ مطلق ز ریا اولاتر

4 کعبه جستن به ریا کافریِ پنهانی‌ست بت پرستیدن پیدا به صفا اولاتر

5 لوحِ وسواس چه خوانی چو قلم بشکستند حکم کز دستِ قضا رفته رضا اولاتر

6 عاشقان را که ز اسلام و سلام آزادند روی در قبلۀ جان پشت دوتا اولاتر

7 عقل با عشق مصاحب نتواند بودن پنبه از آتشِ سوزنده جدا اولاتر

8 ذوالفقارِ کفِ حیدر به شبان لایق نیست شک نباشد که شبان هم به عصا اولاتر

9 زاهد و صومعه ورند و خراباتِ مغان عاشق و عشق‌سزا هم به سزا اولاتر

10 نقدِ هر کان به مکانی دگر اولا باشد زر به مخلوق و نزاری به خدا اولاتر

عکس نوشته
کامنت
comment