1 حاکم ما ز فرط بد نفسی عنده الضر و انفع الضرب
2 کافری بولهب فعال کزو من یکن مسلما ففی تعب
3 با خرد زو شکایتی کردم قلت قد ضرنی بلا سبب
4 بولهب سیرتی زبر دستست قال تبت یدا ابی لهب
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شهریارا ماه روزه بر تو میمون باد و هست همچو عیدت روزها یکسر همایون باد و هست
2 تاج ملک و دین علی کز صبغه الله تا ابد بخت روز افزونت را رخساره گلگون باد و هست
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
1 سالها خاطر مرا ز نشاط هیچ پروای قیل و قال نبود
2 ماه طبعم همیشه خرم بود مهر جان را سر زوال نبود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به