افتخار ما به فقرست و فنا از اسیری لاهیجی غزل 21

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

افتخار ما به فقرست و فنا

1 افتخار ما به فقرست و فنا ما کجا و منصب و مال از کجا

2 با وجود ملک عشق لایزال عارم آید زین جهان بی بقا

3 جان ما مستغرق نور لقاست کی بجنت سر فرود آید مرا

4 برفراز نه فلک طیران کند شاهباز همت والای ما

5 جان بجانان زنده جاوید گشت تا ز قید خود بکلی شد فنا

6 از شراب جام منصوری بنوش مست و بیخودگو انالحق برملا

7 از می عشقست جان مست الست اینچنین مستی بود بی منتها

8 دلبرم در کام جان ریزد مدام آن شراب بی خمار جانفزا

9 از تجلی جمال روی دوست جمله عالم غرق نورند و ضیا

10 عاشقان بینند رویش بی نقاب لیک چشم زاهدان دارد عما

11 گفت اسیری گر تو میجویی وصال بی تویی در بزم وصل ما درآ

عکس نوشته
کامنت
comment