وعظ ما ناگفتن است و درس ما ناخواندن از سعیدا غزل 107

وعظ ما ناگفتن است و درس ما ناخواندن است

1 وعظ ما ناگفتن است و درس ما ناخواندن است راه ما نارفتن و بنیاد ما افتادن است

2 دربه‌در چند از پی روزی روی ای بی‌خبر پیش همت سنگ خوردن بهتر از نان خوردن است

3 از بخیلان دور شو هرچند تعظیمت کنند مار را نرمی به پهلو سختی جان کندن است

4 نفس را تابع شدن چون پادشاه بی‌خرد اختیار خود به دست مرد ظالم دادن است

5 هر که از عالم رود بی‌زحمت حرص و ریا ظاهرش مرگ است در باطن ز مادر زادن است

6 چیست می‌دانی سعیدا رمز معراج نبی دامن از این خاکدان بی‌مصلحت افشاندن است

عکس نوشته
کامنت
comment