- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صبر ما از دوستان ناممکن است آشکارا و نهان ناممکن است
2 عشق بی تشنیع و بی تکلیف نیست ور طمع داری همان ناممکن است
3 هیچ رحمش نیست بر فریاد من خود رقیب مهربان ناممکن است
4 گرملامت رفت بر من گر جفا عاشقی(بی) این آن ناممکن است
5 ورنه بار عشق بایستی کشید احتمال از ناتوان ناممکن است
6 گر کسی را طاقت تسلیم نیست از قضا کردن کران ناممکن است
7 چون عصای موسی اژدرها شدن چوب دست هر شبان ناممکن است
8 آرزومندم ولی پیرانه سر اتصالم با جوان ناممکن است
9 عاشقی، مستی ، ز دنیا فارغی چون نزاری در جهان ناممکن است
10 جان جان ها چیست جام جان فزا زندگی بی جان جان ناممکن است