- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان ما بربست رخت و سوی جانان میرود از می شوق جمالش مست و حیران میرود
2 طاقت دل چون ز سوز و درد عشقش طاق شد بیسر و سامان سوی جان بهر درمان میرود
3 دل به کویت گر ز دست جور عشق آمد چه شد چون گدایی داد خواهد پیش سلطان میرود
4 جان مشتاقم چو وصلش در وصال خویش دید بر سر کوی فنا زان شاد و خندان میرود
5 گرچه عاشق ناتوان و کوی معشوق است دور عشق چون غالب بود افتان و خیزان میرود
6 عاشق بیدل دمادم بر سر کوی حبیب میکشد خواری و از بهر دل و جان میرود
7 جان شیدای اسیری در طریق عشق دوست گر چه مست و بیخود آمد خوش به سامان میرود