جان ما را نیست در عالم از اسیری لاهیجی غزل 460

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

جان ما را نیست در عالم بجز این آرزو

1 جان ما را نیست در عالم بجز این آرزو کو نشیند یکدمی با دلبر خود روبرو

2 تا بملک وصل او جان و دلم آرام یافت سالها از دست هجرانش دویدم سوبسو

3 حسن روی او عیان دیدم ز مرآت جهان دیده بینا نه بیند در دو عالم غیر او

4 باده نابست پیش مست صهبای شهود ساقی و میخانه و می خواره و جام و سبو

5 در دل صافی توان دیدن جمال روی دوست زاهدا آن دل نداری در پی اش هرزه مپو

6 زنگ غم ز آئینه دل میزداید چار چیز آب و دیگر باده و گشت چمن، روی نکو

7 غیرت جان اسیری در نماز عشق بین جز به محراب دو ابروی تو نارد سرفرو

عکس نوشته
کامنت
comment