- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل ز ما برد و قصد جانم کرد قصد این جان ناتوانم کرد
2 عشق روی تو ای بت سیمین در همه شهر داستانم کرد
3 خون دل را ز راه دیده بسی آن دو دیده بر آستانم کرد
4 دل محزون ز دوستان بربود گوش بر قول دشمنانم کرد
5 غیر نوش لب شکربارت هرچه خوردم همه زیانم کرد
6 شکر الطاف او کنم شب و روز که ثنای تو در زبانم کرد
7 کام جان مرا نداد شبی نیک بدنام در جهانم کرد