دل ما باده طلب کرد و شرابش از قاسم انوار غزل 337

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید

1 دل ما باده طلب کرد و شرابش برسید برسد چون برسد سابقه حبل ورید

2 زان زمانی که ترا دیدم و دانستم باز دل و جانم بهوای تو ز اغیار رمید

3 دل ما ساکن درگاه تو خواهد بودن عزتش دار،که بیچاره سعیدست و شهید

4 کرمی باشد،اگر زنده جاوید کنی دل عشاق که در عشق فریدند و وحید

5 عاشقانت همه بر خاک نهادند جبین چون ز پیشانی تو صبح سعادت بدمید

6 گر دل ما بهوایت طلبی، هم دل ماست دل ما کز همه عالم بهوایت ببرید

7 قاسمی، قصه هجران نتوان گفت به کس کین چنین قصه بعالم نتوان گفت و شنید

عکس نوشته
کامنت
comment