- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آزادی ما از غم کونین کران داشت مستی ز سبکباری ما رطل گران داشت
2 رسوای ازل در غم عشق تو چو صبحم این چاک به صد بخیه نیاریم، نهان داشت
3 در پرده به تیر نگهم خستی و پیداست هر پارهٔ این دل، ز خدنگ تو نشان داشت
4 زاهد تو چه دانی؟ ز حریفان مغان پرس فیضی که شب جمعه و روز رمضان داشت
5 زین گوشه زندان به چه تدبیر برآییم؟ دل شد به دیار خود و ما را به ضمان داشت
6 از جام جم، افسانه مسنجید که ما را هرکاسه که غم داد، شرابی به از آن داشت
7 افسرده حزین ، از چه کشی پای به دامن در راه خرابات چه دیدی که زیان داشت؟