چشم ما بینا به حق شد، از عمادالدین نسیمی غزل 199

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

چشم ما بینا به حق شد، ما به حق بینا شدیم

1 چشم ما بینا به حق شد، ما به حق بینا شدیم صورت خود یافتیم آیینه اشیا شدیم

2 تا شدیم از نکته چون عیسی و موسی باخبر نوح را کشتی و اهل شرک را دریا شدیم

3 چون کمال معرفت گشتیم از فضل اله عالم تعلیم علم علم الاسما شدیم

4 در محیط قل هوالله احد گشتیم غرق لاجرم در ملک وحدت واحد و یکتا شدیم

5 صورت نقش من و او در میان سرپوش بود چون بدین معنی رسیدیم از گلی پیدا شدیم

6 چون به سر کنت کنزا ما به حق بردیم راه همچو خورشید از دل هر ذره‌ای گویا شدیم

7 ما چو عنقای ازل بودیم در قاف قدیم نقل جا کردیم از آنجا، این زمان اینجا شدیم

8 نقطه پرگار هستی بی‌سر و پا یافتیم زان جهت چون دور دایم بی‌سر و بی‌پا شدیم

9 چون نسیمی یافت در هر دو جهان مقصود خویش بی‌نیاز از کام امروز و غم فردا شدیم

عکس نوشته
کامنت
comment