دلدار ما به عهد محبت از عمادالدین نسیمی غزل 83

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

دلدار ما به عهد محبت وفا نکرد

1 دلدار ما به عهد محبت وفا نکرد دل برد و رفت و هیچ دگر یاد ما نکرد

2 می خواست تا که وعده بجای آورد ولی طالع مخالف آمد و بختم رها نکرد

3 چشمش به تیر غمزه مرا زد بلی بلی ترک است و هیچ یار من اصلش خطا نکرد

4 بوسی به جان ز لعل لبش خواستم نداد آن دلبر این مبایعه با ما چرا نکرد

5 (با عاشقان یکدل و یکروی مهربان جوری دگر نماند که آن بیوفا نکرد)

6 جان مرا که درد فراقش ز غم بسوخت لعل لبش به شربت نوشین دوا نکرد

7 بنیاد جنگ و عربده با ما نهاد و رفت وز راه صلح باز نیامد صفا نکرد

8 یارب ندانم آن بت نامهربان چرا بیگانه گشت و یاد من آشنا نکرد

9 گفتم جفا و جور تو با من چراست؟ گفت: با عاشقی که دید که دلبر جفا نکرد؟

10 از رویش آن که گفت بپوشان نظر مرا بی دیده هیچ شرم ز روی خدا نکرد

11 شکر خدا که هست نسیمی ز فضل حق رندی که عمر در سر زرق و ریا نکرد

عکس نوشته
کامنت
comment