حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

یارِ ما ولوله از حکیم نزاری قهستانی غزل 461

غزل 461 ام از 1607 غزلیات

یارِ ما ولوله در عالمِ راز اندازد

1 یارِ ما ولوله در عالمِ راز اندازد گر نقابی که برانداخته باز اندازد

2 خوشش آن قامت و بالا که خود استادِ ازل کسوتِ حسن به بالایِ دراز اندازد

3 ساقیا باده دمادم ده و با چنگی گوی تا ز آهنگِ عراقم به حجاز اندازد

4 دشمنِ سختِ من است آن که حدیثِ من و دوست نه به عکسِ روشِ عقل فراز اندازد

5 بارها خواستمش گفت که یک حلقه از آن زلف در حلقِ ملامت گرِ راز اندازد

6 غیرتم باز پشیمان کند و داند عقل که خیالم به چنین فکرِ مجاز اندازد

7 چشم بر هم مزن ای دیده که برخواهد خاست فتنۀ تازه به هر غمزه که باز اندازد

8 واعظی گفت به مقصد نرسد الّا آن که به مسجد رود و سر به نیاز اندازد

9 خود خیالِ تو نزاریِ خراباتی را نگذارد که مصلاً به نماز اندازد

10 هر که محمود بود بر همه عالم بندد درِ آن دیده که بر رویِ ایاز اندازد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یارِ ما ولوله در عالمِ راز اندازد

شاعر شعر یارِ ما ولوله در عالمِ راز اندازد چه کسی است ؟

شاعر شعر یارِ ما ولوله در عالمِ راز اندازد حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر یارِ ما ولوله در عالمِ راز اندازد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر یارِ ما ولوله در عالمِ راز اندازد چیست ؟

قالب شعر یارِ ما ولوله در عالمِ راز اندازد غزل است

مضمون اصلی شعر یارِ ما ولوله در عالمِ راز اندازد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر