1 ساقی ما که بسی چشم و دل از پی دارد هم می و هم مژه دارد، دگری کی دارد
2 کار جوشن ز حریر می گلگون آید چه غم از سنگ بود، شیشه اگر می دارد
3 جام می را به میان آر که وا خواهد کرد نغمه ای مطرب اگر در گره نی دارد
4 نفسی خوش نزند دل که پشیمان نشود خنده ی شیشه عجب گریه ای از پی دارد
5 عشق، صوت عجبی کرده به دل ساز سلیم شیر در بیشه ی ما زمزمه ی نی دارد