تیغ ما آلوده ی خون کسی از از سلیم تهرانی غزل 494

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد

1 تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد فتح شد روی زمین و توسن ما زین نشد

2 انجمن خندد ز بس بر گریه ی مستانه ام نیست یک ساغر که همچون باده لب شیرین نشد

3 حاصل فغفور را دادم به چینی، تا مگر در بساط من نباشد کاسه ی چوبین، نشد

4 ناصح اظهار جنونم بهر شهرت می کند پرده ی رسوایی گل، دامن گلچین نشد

5 نیست در ایران زمین، سامان تحصیل کمال تا نیامد سوی هندستان حنا رنگین نشد

6 تلخکامی بین که در غمخانه ی دنیا سلیم هرگزم از شهد عمر خود لبی شیرین نشد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر