-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تیغ ما آلوده ی خون کسی از کین نشد فتح شد روی زمین و توسن ما زین نشد
2 انجمن خندد ز بس بر گریه ی مستانه ام نیست یک ساغر که همچون باده لب شیرین نشد
3 حاصل فغفور را دادم به چینی، تا مگر در بساط من نباشد کاسه ی چوبین، نشد
4 ناصح اظهار جنونم بهر شهرت می کند پرده ی رسوایی گل، دامن گلچین نشد
5 نیست در ایران زمین، سامان تحصیل کمال تا نیامد سوی هندستان حنا رنگین نشد
6 تلخکامی بین که در غمخانه ی دنیا سلیم هرگزم از شهد عمر خود لبی شیرین نشد