-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرنه زشکر و نمک آمیخت کام تو این چاشنی که ریخته اندر کلام تو
2 در کام اژدها شدن آسان بود بسی ای دل شود چو آن لب شیرین بکام تو
3 گفتی که بوی خون زچه دارد نسیم باغ گویا رسیده بوی دلم بر مشام تو
4 ترسم بره نسیم بر اغیار بگذرد کو محرمی که تا بگذارم پیام تو
5 فرزانه جهانم و دیوانه غمت جان سوخته بر آتش سودای خام تو
6 ای ساقی این شراب که در ساغر تو ریخت کافتاد عکسهای مخالف بجام تو
7 از حلقه های زلف تو پیداست چهره ات دیدم چه روزهای مکرر زشام تو
8 ای عشق لایزال آشفته شد گواه بر بی ثباتی دو جهان و دوام تو
9 تا زند مردمان بملک در هوای دوست بر خاص فخرها کند امروز عار تو
10 شیر خدائی و علی و مظهر جلال زد سکه ولایت ایزد بنام تو
11 رضوان بود برشک زدربان درگهت غلمان کند غلامی کمتر غلام تو