گرنه از جوش نزاکت بر تنش از جویای تبریزی غزل 842

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بود

1 گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بود تار و پود پیرهن از رشتهٔ جانش کنم

2 منصب مشعل فروزی داده عشقش سینه را شمعها از آه روشن در شبستانش کنم

3 خودبخود گل می کند اسرار دلها، تا به کی همچو بوی غنچه ضبط راز پنهانش کنم

4 کو عروج طالعی جویا که تا مانند ماه جای در یک پیرهن با مهر تابانش کنم

عکس نوشته
کامنت
comment