-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو خون من اینکه ریخته بر آستان تو
2 صد رنگ میوه داده نهالت، ولی چه سود زان میوه تر نکرد لبی باغبان تو؟!
3 این خط و خال، دشمن دین و دل من است؛ بر گوشه ی لب تو، و کنج دهان تو
4 خوش آنکه بشنوم سخنی راست یا دروغ من از زبان آنکه شنید از زبان تو
5 کردی مرا بعشق هزار امتحان و، باز دارم گمان بد، بدل بدگمان تو!
6 بیمهری تو نیست گر از مهربانیم چون مهربان نشد دل نامهربان تو؟!
7 آذر ز شکوه ی دلم، آتش زدی بجان؛ من چون کنم؟ زده است دل آتش بجان تو!