از غیر، ایمنم، که بود پاسبان از آذر بیگدلی غزل 161

آذر بیگدلی

آثار آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو

1 از غیر، ایمنم، که بود پاسبان تو خون من اینکه ریخته بر آستان تو

2 صد رنگ میوه داده نهالت، ولی چه سود زان میوه تر نکرد لبی باغبان تو؟!

3 این خط و خال، دشمن دین و دل من است؛ بر گوشه ی لب تو، و کنج دهان تو

4 خوش آنکه بشنوم سخنی راست یا دروغ من از زبان آنکه شنید از زبان تو

5 کردی مرا بعشق هزار امتحان و، باز دارم گمان بد، بدل بدگمان تو!

6 بیمهری تو نیست گر از مهربانیم چون مهربان نشد دل نامهربان تو؟!

7 آذر ز شکوه ی دلم، آتش زدی بجان؛ من چون کنم؟ زده است دل آتش بجان تو!

عکس نوشته
کامنت
comment