1 یا رب تو جمال آن مه مهر انگیز آراسته ئی بسنبل عنبر بیز
2 پس حکم همی کنی که در وی منگر اینحکم چنان بود که کژ دار و مریز
1 چه عادتست که انباء دهر هر قومی کرم بلاف ز عهد گذشته وا گویند
2 برانگروه بباید گریست کز پس ما حکایت کرم از روزگار ما گویند
1 شاد باش ای دل که بختت پیشوایی میکند سوی نویین جهانت رهنمایی میکند
2 خسرو خسرو نشان تالش که از بهر خدای اهل دانش را به مردی کدخدایی میکند
1 سید پسرا روی تو ماه ختن است بالات براستی چو سرو چمن است
2 گر پسته شیرین تو خندان نشدی معلوم کجا شدی که هیچت دهن است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به