یا رب فلک برین دل مسکین از جهان ملک خاتون غزل 486

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

یا رب فلک برین دل مسکین چه ها نکرد

1 یا رب فلک برین دل مسکین چه ها نکرد یک لحظه با مزاج خودم آشنا نکرد

2 دایم ستم بود هنر و جور پیشه اش روزی به سهو با من مسکین وفا نکرد

3 بس خون دل ز دیده فروریختم ز غم هرگز زمانه رحم بدین مبتلا نکرد

4 بر هر که مهر بسته شد از مهر روی دوست ننشست تا مرا به ضرورت جدا نکرد

5 بسیار داد کام دلِ تنگ هرکسی یک لحظه کام این دل محزون روا نکرد

6 هردم هزار درد به جان و دلم نهاد وز لطف خوی یک سر مویش دوا نکرد

7 بگذشت چون هزار نگار آن نگار من چشمی ز روی لطف برین بینوا نکرد

8 شاهان شوند ملتفت حال هر گدا آخر نظر به سوی غریبان چرا نکرد

9 هرچند جان به راه وفا داده ام ولی آن بی وفا نگار به غیر از جفا نکرد

عکس نوشته
کامنت
comment