- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یا میکده را دربند این رند شرابی را یا چشم بپوش امشب مستی و خرابی را
2 تا گرد وجودم را بر باد فنا ندهد از دست نخواهد داد این آتش آبی را
3 یکباره پریشان کرد ما را چو پریشان کرد بر روی مهآسایش زلفین سحابی را
4 از قهقهه بیجاست ای کبک دری کز خون شاهین کندت رنگین چنگال عقابی را
5 رو دست بشوی از تن زان پیش که خود سازد سیلاب فنا ویران این کاخ ترابی را
6 ای خواجه یکی گردد خود بحر و حباب آخر در دهر چه بسپاری این شکل حبابی را
7 آهم به فلک بر شد از جور رقیب امشب تا خود چه اثر باشد این تیر شهابی را
8 القصه مکن باور افسانه واعظ را کی گوش کند عاقل هر بانگ غرابی را
9 بشنو سخن وحدت ای تشنه که آب آنسوست بیهوده چه پیمایی این دشت سرابی را