1 یا رب ز خرد مدار محروم مرا میدار بنام نیک موسوم مرا
2 پیرایه تو داده ئی مرا گوهر نظم عاطل مکن از گوهر منظوم مرا
1 هر چند مدتی شدم از روی اضطرار دور از جناب حضرت میمون شهریار
2 شاه جهان پناه که بر تخت خسروی یک تا جور ندید چو او چشم روزگار
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست