- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرنه از وصل تو در هجر گهی یاد کنم بچه تقریب دگر خاطر خود شاد کنم
2 کودک مکتب عشقم بجفا خوش دارم هرگز اندیشه کی از سیلی استاد کنم
3 گر ز جور تو خموشم ز شکیبائی نیست نیست آن قوتم از ضعف که فریاد کنم
4 من نه آنم که بود طالع وصل تو مرا از نگاهی بخیالی دل خود شاد کنم
5 خود بدام افکنم از ذوق اسیری خود را نیم آن صید که خون در دل صیاد کنم
6 از خرابی شده آن گنج نهان را مسکن دل ویران شده را بهر چه آباد کنم
7 هیچ باک از ستم یار ندارم مشتاق بلبلم کی ز گل اندیشه بیداد کنم