گرنه ز بیوفایی گل یاد از مشتاق اصفهانی غزل 160

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

گرنه ز بیوفایی گل یاد میکند

1 گرنه ز بیوفایی گل یاد میکند بلبل بباغ بهر چه فریاد میکند

2 ما را ز ما خرید و ملولیم ما که او هر بنده که میخرد آزاد می‌کند

3 آنم به بی‌ستون محبت که ناخنم در دست کار تیشه فرهاد میکند

4 روزی به دام افتد و از دیده‌اش رود خونی که صید در دل صیاد میکند

5 رشگم بخون کشید دگر آن شه بتان قتل که را اشاره بجلاد می‌کند

6 بیجرم چشم ساغر می نیست پر ز خون این بس گناه او که دلی شاد میکند

7 باشد برنده‌تر دم صبح اجل ز تیغ شمع سحر عبث گله از باد میکند

8 مشتاق در غمت نه کنون طالب فناست عمریست در هلاک خود امداد میکند

عکس نوشته
کامنت
comment