یا از زبان دوست شنو داستان دوست از جامی غزل 120

یا از زبان دوست شنو داستان دوست

1 یا از زبان دوست شنو داستان دوست یا از زبان آن که شنید از زبان دوست

2 باشد کلام دوست مبرا ز هر لغت هست این لغات مختلف از ترجمان دوست

3 بیرون بود ز جمله نشانها کزو دهند اینست پیش دوست شناسان نشان دوست

4 به ز آستان دوست سر ما ندیده جای تا سر به جا بود سر ما و آستان دوست

5 دستان شوق او زده مرغان باغ عشق هر جا شکفته غنچه ای از بوستان دوست

6 از ما گمان حسن وفا بود دوست را شکر خدا که راست شد آخر گمان دوست

7 جامی مجوی کشف حقیقت ز شیخ شهر بیگانه نیست محرم سر نهان دوست

عکس نوشته
کامنت
comment