باز فکند در چمن، بلبل مست از عبید زاکانی غزل 95

عبید زاکانی

آثار عبید زاکانی

عبید زاکانی

باز فکند در چمن، بلبل مست غلغله

1 باز فکند در چمن، بلبل مست غلغله گشت ز جنبش صبا دختر شاخ حامله

2 عطرفروش باغ را لحظه به لحظه می‌رسد از ره صبح کاروان از در غیب قافله

3 مست شده است گوییا کز سر ذوق می‌نهد خرده و خرقه در میان غنچهٔ تنگ حوصله

4 نافه‌گشا شده صبا غالیه‌سا نسیم گل وه که چه نازنین بود گل‌رخ عنبرین کله

5 مست شبانه در چمن جلوه‌کنان چو شاخ گل گوش به بلبل سحر خواسته جام و بلبله

6 ای بت نازنین من دور مشو ز پیش من خوش نبود میان ما فصل بهار فاصله

7 بوسه که وعده کرده‌ای می‌ندهی و بنده را در ره انتظار شد پای امید آبله

8 ما و شراب و نای و دف صوفی و کنج صومعه شغل جهان کجا و ما ما ز کجا و مشغله

9 دور خرابیست و گل خیز عبید و عیش کن دور فلک چو با کسی می‌نکند مجادله

عکس نوشته
کامنت
comment