-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بگشای گوش هوش و بیا در سرای ما بشنو کلام خسرو کشورگشای ما
2 «ساقی بیار بادهٔ سرخی برای ما تا بگذرد ز چرخ برین جای پای ما
3 در ساکنان هفت فلک خواب و خور نماند از نالهٔ شبانه و از های های ما
4 معشوق جام می به کفم داد و گفت نوش وز خاطر غمین ببر این دم جفای ما
5 رحم آمدش به حال من و این سخن بگفت خوش باش بعد از این که ببینی وفای ما
6 از آتش جهندهٔ عشقت جهان بسوخت یک شعله هم گرفت به طرف قبای ما
7 در زندگی گذر نکنی سوی ما ولیک رحمی به دل بیاور بعد از فنای ما
8 وقتی به ما گذر کنی ای سرو سیم تن ما خاک گشتهایم و نیاید صدای ما
9 برخواستیم از سر کویت ز دست چرخ یا رب که دیگری ننشیند به جای ما»