ای در رحمت تو بر همه باز از جامی هفت اورنگ 42

ای در رحمت تو بر همه باز

1 ای در رحمت تو بر همه باز غرقه نعمت تو شیب و فراز

2 عشقبازان به تمنای تو بند زهدورزان به خیالت خرسند

3 گر نه با بت ز تو باشد نامی کس سوی بتکده ننهد گامی

4 گرنه بویی ز تو آید به دماغ کس نبوید گل خوشبوی به باغ

5 داغ تو باغ دل جامی بس باشد از باغ تو بوییش هوس

6 بویی از باغ خودش روزی کن لذت از داغ خودش روزی کن

7 منه از دام هواها بندش بگسل از هر هوسی پیوندش

8 بر دلش نقش غم خویش نگار خاطرش بسته به هر نقش مدار

9 بخیه فقرزنش بر ژنده سازش از ذوق فنا دل زده

10 تا چو سر بر زند از ژنده فقر مرده خود بود و زنده فقر

عکس نوشته
کامنت
comment