بگشای زلف و طرهٔ سنبل به از حزین لاهیجی غزل 809

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تاب کن

1 بگشای زلف و طرهٔ سنبل به تاب کن در دامن نسیم صبا مشک ناب کن

2 تنها ز باده، رنج خمارت نمی‌رود یک جرعه خون گرم مرا در شراب کن

3 مطرب کفت ز دامن مطلب جدا مباد دستی به تار طرّهٔ چنگ و رباب کن

4 زان پیشتر که گردش دوران کند خراب ساقی مرا به یک دو سه ساغر خراب کن

5 گر بگذرد تو را نفسی در هوای دوست ای دل ز عمر خویش همان را حساب کن

6 نقشت اگر درست نشیند درین بساط آن را خیال جلوه نقش برآب کن

7 خواهی اگر گشاد دل کار بستگان اول گره‌گشایی بند نقاب کن

8 زاهد غرور تقویت از سر نمی‌رود مغزت ز می تهیست، کدوی شراب کن

9 پا را بکش به دامن آزادگی حزین این گوشه را ز هر دو جهان انتخاب کن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر