- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم وحدت بین چو بگشاییم ما همچون حباب فارغ از خود عین دریاییم ما همچون حباب
2 هستی ما مانع نظارهٔ دیدار گشت پردهٔ چشم تماشاییم ما همچون حباب
3 می شود لبریز کیفیت دل از بالای عشق ساغر سر جوش دریاییم ما همچون حباب
4 زندگی خواهی اگر جاوید، دم را پاس دار! تا نفس باقی است برپاییم ما همچون حباب
5 سینه را درهم درد جوش تمنا هر نفس با هواها بر نمی آییم ما همچون حباب
6 داد از هجران که شبهای غمت پا تا بسر اشک و آه درد پیراییم ما همچون حباب
7 دیدهٔ ما خود زحیرت پردهٔ ما گشته است ورنه جویا چشم بینایم ما همچون حباب