چشم وحدت بین چو بگشاییم از جویای تبریزی غزل 141

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چشم وحدت بین چو بگشاییم ما همچون حباب

1 چشم وحدت بین چو بگشاییم ما همچون حباب فارغ از خود عین دریاییم ما همچون حباب

2 هستی ما مانع نظارهٔ دیدار گشت پردهٔ چشم تماشاییم ما همچون حباب

3 می شود لبریز کیفیت دل از بالای عشق ساغر سر جوش دریاییم ما همچون حباب

4 زندگی خواهی اگر جاوید، دم را پاس دار!‏ تا نفس باقی است برپاییم ما همچون حباب

5 سینه را درهم درد جوش تمنا هر نفس با هواها بر نمی آییم ما همچون حباب

6 داد از هجران که شبهای غمت پا تا بسر اشک و آه درد پیراییم ما همچون حباب

7 دیدهٔ ما خود زحیرت پردهٔ ما گشته است ورنه جویا چشم بینایم ما همچون حباب

عکس نوشته
کامنت
comment