جامی

جامی

جامی
جامی

بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را از جامی غزل 61

غزل 61 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را

1 بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را وز سینه برون بر غم دیرینه ما را

2 چون ناوک دلدوز تو راحت نرساند هر مرهم راحت که رسد سینه ما را

3 ماییم و دل صاف چو آیینه چه داری محروم ز عکس رخت آیینه ما را

4 تو شاهی و ما عور و گداییم چه نسبت با اطلس زربفت تو پشمینه ما را

5 ما را اگر از کینه به پهلو ندهی راه این بس که به دل جای دهی کینه ما را

6 گر جلوه کنان بگذری آدینه به مسجد بتخانه کنی مسجد آدینه ما را

7 جامی چه کنی گنج هنر عرض چو آن شوخ قدری ننهد حاصل گنجینه ما را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را

شاعر شعر بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را چه کسی است ؟

شاعر شعر بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را جامی می باشد.

شعر بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را چیست ؟

قالب شعر بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را غزل است

مضمون اصلی شعر بگشا دری از تیغ جفا سینه ما را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.