-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پرده بگشای که من سوختهٔ روی توام حسرت اندوختهٔ طلعت نیکوی توام
2 من نه آنم که ز دامان تو بردارم دست تیغ بردار که منت کش بازوی توام
3 سینه چاکان محبت همه دانند که من سپر انداختهٔ تیغ دو ابروی توام
4 نتوان کام مرا داد به دشنامی چند که همه عمر ثناخوان و دعاگوی توام
5 آن چنان پیش رخت ساخت پراکنده دلم که پراکندهتر از مشک فشان موی توام
6 گر چه در چشم تو مقدار ندارم لیکن این قدر هست که درویش سر کوی توام
7 من که در گوش فلک حلقه کشیدم چو هلال حالیا حلقه به گوش خم گیسوی توام
8 ای قیامت ز قیام تو نشانی، برخیز که به جان در طلب قامت دلجوی توام
9 آخر ای آتش سوزان فروغی تا چند دل سودازده هر لحظه کشد موی توام