-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برهنگان چمن باز سبزپوش شدند ز تیغ خور سپر رند باده نوش شدند
2 نوای عیش زد از شاخ سرو مرغ سحر معاشران همه در نعره و خروش شدند
3 فقیه مدرسه با طالبان حلقه درس کشیده صف به در پیر میفروش شدند
4 کجاست طاقت می صوفیان صومعه را که ناچشیده به بویی ز عقل و هوش شدند
5 خوش آن کسان که چنان مست و بیخودند امروز که فارغ از غم فردا و یاد دوش شدند
6 حدیث عشق به تقلید لذتی ندهد خوش آن گروه کزین گفت و گو خموش شدند
7 رسید گفته جامی به بلبلان چمن زبان نطق ببستند و جمله گوش شدند