1 دل باز بسوداش در انداخت مرا و اندر کف صد شور و شر انداخت مرا
2 سودی نکند غم زیان خوردن من من بعد که خانمان برانداخت مرا
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای کرمت نظم داده کار جهانرا والی اقلیم جسم ساخته جانرا
2 داده شتاب و درنگ از ره حکمت قدرت تو هیأت زمین و زمانرا
1 ای دیده در شناختن حال کاینات باید که باشدت نظری از سر انات
2 بنیاد کارها همه بر هفت و چار دان نه از سر تهتک رأی از ره ثبات
1 مرا چو یاد خراسان گذر کند بضمیر ز خون دیده کنم همچو لاله برگ زریر
2 چنانم آتش دل بر فلک زبانه زند که یک شرر بود از شعله هاش چرخ اثیر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **