تنها نه قلب دل نگه او شکسته از جویای تبریزی غزل 269

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

تنها نه قلب دل نگه او شکسته است

1 تنها نه قلب دل نگه او شکسته است بازار خوش نگاهی آهو شکسته است

2 در باغ بهر مشق ستم هر بنفشه ای پیش خط سیاه تو زانو شکسته است

3 از بس سیاه مستی نازش زخود ربود آن چشم را زبان سخنگو شکسته است

4 امروز محتسب نه به می متهم شده است این کاسه بارها به سر او شکسته است

5 چون دیدنش توان که زهر تاب آن کمر در دیدهٔ نظارگیان مو شکسته است

6 قلب هزار دل شکند با اشاره ای طرف کلاه ناز بر ابرو شکسته است

7 امروز باز تا چه شنیدی، چه دیده ای؟ جویا چه شد که رنگ تو بر رو شکسته است

عکس نوشته
کامنت
comment