- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تنها نه قلب دل نگه او شکسته است بازار خوش نگاهی آهو شکسته است
2 در باغ بهر مشق ستم هر بنفشه ای پیش خط سیاه تو زانو شکسته است
3 از بس سیاه مستی نازش زخود ربود آن چشم را زبان سخنگو شکسته است
4 امروز محتسب نه به می متهم شده است این کاسه بارها به سر او شکسته است
5 چون دیدنش توان که زهر تاب آن کمر در دیدهٔ نظارگیان مو شکسته است
6 قلب هزار دل شکند با اشاره ای طرف کلاه ناز بر ابرو شکسته است
7 امروز باز تا چه شنیدی، چه دیده ای؟ جویا چه شد که رنگ تو بر رو شکسته است