🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری
عطار نیشابوری

یکی مفلوج بودست از عطار نیشابوری اسرارنامه 8

اسرارنامه 8 ام از 5015 بخش ششم

یکی مفلوج بودست و یکی کور

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37

1 یکی مفلوج بودست و یکی کور از آن هر دو یکی مفلس دگر عور

2 نمی‌یارست شد مفلوج بی پای نه ره می‌برد کور مانده بر جای

3 مگر مفلوج شد بر گردن کور که این یک چشم داشت و آن دگر زور

4 بدزدی برگرفتند این دو تن راه بشب در دزدیی کردند ناگاه

5 چو شد آن دزدی ایشان پدیدار شدند آن هر دو تن آخر گرفتار

6 از آن مفلوج بر کندند دیده شد آن کور سبک پی، پی بریده

7 چو کار ایشان بهم بر می‌نهادند در آن دام بلا با هم فتادند

8 چو جان روی و تن روی دورویند اگر اندر عذابند از دو سویند

9 چو محجوبند ایشان در عذابند میان آتش سوزان خرابند

10 عذاب عاشقان نوعی دگردان وز آن بسیار کس را بی خبر دان

11 عذاب جان عاشق از جمالیست که جان را طاقت آن چون محالیست

12 اگر فانی شود زان رسته گردد بقایی در فنا پیوسته گردد

13 مثالی گفت این را پیر اصحاب که دریایی نهی بر پشته آب

14 مثالی نیز پروانه ست و آتش که نارد تاب آتش جان دهد خوش

15 ز نور آن همه عالم بیفتد بریزد کوه و موسی هم بیفتد

16 اگر تو خو کنی بی تو در آن نور بدان نزدیک باشی و از آن دور

17 چنان کان طفل را غواص دانا بصد لطفش فرود آرد بدریا

18 که تا آن طفل با دریا کند خوی مگر داند شد از دریا گهر جوی

19 چو پیدا شد جمال یوسف از دور جهان چون مصر جامع گشت از نور

20 زنان مصر چون رویش بدیدند بیک ره دستها بر هم بریدند

21 ز بیهوشی چنان گشتند دل سوز که نامد یادشان از قوت چل روز

22 زلیخا گم نشد درکار او زود که او خو کرده دیدار اوبود

23 ببین آخر که آن پروانه خوش چگونه می‌زند خود را بر آتش

24 چو از شمعی رسد پروانه را نور درآید پرزنان پروانه از دور

25 ز عشق آتشین پروا نماند بسوزد بالش و پروا نماند

26 اگرچه چون بسوزد سود بیند ولیکن هم ز آتش دود بیند

27 درین دیوان سرای ناموافق چو پروانه نبینی هیچ عاشق

28 چنان درجان او شوقیست از دوست که نه از مغز اندیشد نه از پوست

29 چو لختی پر زند در کوی معشوق بسوزد در فروغ روی معشوق

30 خدایا زین حدیثم ذوق دادی چو پروانه دلم را شوق دادی

31 چو من دریای شوق تو کنم نوش ز شوق تو چو دریا می‌زنم جوش

32 ز شوقت آمدم در عالم خاک ز شوقت می‌روم با عالم پاک

33 ز شوقت در کفن خفتم بنازم ز شوقت در قیامت سر فرازم

34 اگر هر ذرهٔ من گوش گردد ز شوق نام تو مدهوش گردد

35 اگر هر موی من گردد زبانی نیابد جز ز نام تو نشانی

36 گر از هر جزو من چشمی شود باز نبیند جز ترا در پرده راز

37 گر از من ذرهٔ ماند و گر هیچ ترا خواند ترا داند دگر هیچ

عطار نیشابوری از شاعران بزرگ قرن 6 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر یکی مفلوج بودست و یکی کور اسرارنامه 8 ام از 5015 بخش ششم در اسرارنامه عطار نیشابوری می باشد
شعر قالب : اسرارنامه سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر یکی مفلوج بودست و یکی کور

شاعر شعر یکی مفلوج بودست و یکی کور چه کسی است ؟

شاعر شعر یکی مفلوج بودست و یکی کور عطار نیشابوری می باشد.

شعر یکی مفلوج بودست و یکی کور در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر یکی مفلوج بودست و یکی کور چیست ؟

قالب شعر یکی مفلوج بودست و یکی کور اسرارنامه است

سبک شعر یکی مفلوج بودست و یکی کور چیست ؟

سبک شعر یکی مفلوج بودست و یکی کور سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر یکی مفلوج بودست و یکی کور چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
عطار نیشابوری

یکی مفلوج بودست از عطار نیشابوری اسرارنامه 8

اسرارنامه 8 ام از 5015 بخش ششم
بنر