یک دو روزی می گذارد یار از هلالی جغتایی غزل 15

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

یک دو روزی می گذارد یار من تنها مرا

1 یک دو روزی می گذارد یار من تنها مرا وه! که هجران می کشد امروز، یا فردا مرا

2 شهر دلگیرست، تا آهنک صحرا کرد یار میروم، شاید که بگشاید دل از صحرا مرا

3 یار آنجا و من این جا، وه! چه باشد گر فلک یار را این جا رساند، یا برد آنجا مرا

4 ناله کمتر کن، دلا، پیش سگانش بعد ازین چند سازی در میان مردمان رسوا مرا؟

5 غیر بدنامی ندارم سودی از سودای عشق مایه بازار رسواییست این سودا مرا

6 می کشم، گفتی: هلالی را باستغنا و ناز آری، آری، می کشد آن ناز و استغنا مرا

عکس نوشته
کامنت
comment