-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
از وارستگانِ قلمرو وجود و نظارگیان جمال شهود. فاضلی آزاده و حکیمی افتاده. پیوسته صایم با ذکر دایم به طاعات شرعیه قایم. به نان جوین ساخته. دل از ماسوی پرداخته. صاحب غرضانش متهم کردند و به کفر و زندقهاش نسبت دادند. وی به مضمون لاتُلْقُوا بِأَیْدِیْکُمْإلَی التَّهْلُکَةِ به هندوستان رفت. در بندر سورت توقف نمود. گویند روزی گفت که از جهان سیر و از زندگی خود دلگیر شدهام و به فاصلهٔ یک دو روز بی مرضی به رحمت حق پیوست و از دست طعن خلق رست. از اوست: ,
2 ز مرده کودکِ بیدل چنان نمیترسد که من ز دیدن این زندگان هراسانم
3 هر که آمد نظری کرد و خریدار نشد گویی آیینهٔ آویخته در بازارم
4 این عمر به باد نوبهاران ماند وین عیش به سیل کوهساران ماند
5 زنهار چنان بزی که بعد از مردن انگشت گزیدنی به یاران ماند