یکی را از مشاهیر شهر از نظامی عروضی چرمقاله 11

نظامی عروضی

آثار نظامی عروضی

نظامی عروضی

یکی را از مشاهیر شهر اسکندریه به عهد جالینوس سر دست درد گرفت و بی قرار شد و هیچ نیارامید.

یکی را از مشاهیر شهر اسکندریه به عهد جالینوس سر دست درد گرفت و بی قرار شد و هیچ نیارامید. ,

جالینوس را خبر کردند. مرهم فرستاد که بر سر کتف او نهند. همچنان کردند که جالینوس فرموده بود. ,

در حال درد بنشست و بیمار تندرست گشت. ,

و اطبا عجب بماندند. ,

پس از جالینوس پرسیدند که: ,

«این چه معالجت بود که کردی؟» ,

گفت: ,

«آن عصب که بر سر دست درد می‌کرد مخرج او از سر کتف است. من اصل را معالجت کردم فرع به شد.» ,

عکس نوشته
کامنت
comment