- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی بر بام ای ماه بلنداختر نمیآیی ز برج طالع ما تیرهروزان بر نمیآیی
2 چو رفتی رفت جانم تا شوم احیا چرا هرگز چراغ کشتهام را شعلهسان بر سر نمیآیی
3 نخواهم از ره جور و جفا هرگز عنان تابی که میدانم به سویم از ره دیگر نمیآیی
4 نیم زان با ضعیفی خوش که ای ترک شکارافکن پی صیدم ز ننگ این تن لاغر نمیآیی
5 چه دارم چون صدف غیر کف خاکی عجب نبود به دستم گر تو ای سنگینبها گوهر نمیآیی
6 ز گلشن در قفس کن نقل مشتاق آشیان خود که با سرکشنهالان گلستان بر نمیآیی