سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی
سلیم تهرانی

یک شب از بخت زبون شمعی نشد از سلیم تهرانی غزل 17

غزل 17 ام از 1122 غزلیات

یک شب از بخت زبون شمعی نشد هم‌دوش ما

1 یک شب از بخت زبون شمعی نشد هم‌دوش ما برنخیزد صبح جز خمیازه از آغوش ما

2 در محبت تا حدیث پندگویان نشنود مغز سر چون شیشهٔ می پنبه شد در گوش ما

3 نکهت گل بی‌خودی می‌آورد دیوانه را بوی او آورد باد و برد عقل و هوش ما

4 خامی از کار جهان، مستان چو آتش می‌برند باده گردد پخته در میخانه‌ها از جوش ما

5 لب به دشواری گشاید در سخن آشفته‌دل چشم خواب‌آلوده را ماند لب خاموش ما

6 عشق پنهان فاش خواهد گشت از آهم سلیم سخت دودی می‌کند این آتش خس‌پوش ما

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یک شب از بخت زبون شمعی نشد هم‌دوش ما

شاعر شعر یک شب از بخت زبون شمعی نشد هم‌دوش ما چه کسی است ؟

شاعر شعر یک شب از بخت زبون شمعی نشد هم‌دوش ما سلیم تهرانی می باشد.

شعر یک شب از بخت زبون شمعی نشد هم‌دوش ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر یک شب از بخت زبون شمعی نشد هم‌دوش ما چیست ؟

قالب شعر یک شب از بخت زبون شمعی نشد هم‌دوش ما غزل است

مضمون اصلی شعر یک شب از بخت زبون شمعی نشد هم‌دوش ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر