شبی به سوی تو از دیده پای خواهم کرد از جامی غزل 292

شبی به سوی تو از دیده پای خواهم کرد

1 شبی به سوی تو از دیده پای خواهم کرد بر آستان تو دزدیده جای خواهم کرد

2 به رسم سجده جبین را به خاک مقدم تو برای دیده خود سرمه سای خواهم کرد

3 درین سرا به غمت خو گرفته ام بفرست غمی که زاد ره آن سرای خواهم کرد

4 به هر طرف که روی در قفای محمل تو به ناله هم نفسی با درای خواهم کرد

5 فزود محنتم از دل به داغ فرقت تو سزای این دل محنت فزای خواهم کرد

6 به بنده بوسی ازان لب حواله کن ور نی حواله لب تو با خدای خواهم کرد

7 درآ به میکده جامی که حل مشکل عشق به جام باده مشکل گشای خواهم کرد

عکس نوشته
کامنت
comment